در دوازدهمین سالگرد درگذشت «عزت اله سحابی »فرزند خلف ایرانیان
این مکتوب نگاهی است به نظریات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شادروان مهندس عزتالله سحابی چهرهی پاک سیاسی ـ اجتماعی و از تبار ملی مذهبیون که در تیر ماه ۷۶ خطاب به رئیس جمهور منتخب سید محمد خاتمی نوشته و به مناسبت دوازدهمین سالگرد فوت این انسان میهن دوست و شهادت مظلومانهی دخترش هاله تقدیم خوانندگان محترم میشود تا با شرایط امروز مقایسه شود.
در مورد ضرورت و اهمیت عقلانیت، خود واقفید و نیازی به یادآوری نیست اما در مورد تجربه از آنجا که طی سنوات اخیر گروههایی از اصولگراها تجربهی اجتماعی و تاریخی را نفی یا مورد بیاعتمادی شدید قرار دادهاند، ناگزیرم در آغاز وظیفه خطیری که با تأیید اکثریت ملت صبور ایران عهدهدار شدهاید … نکاتی را به استحضار برسانم:
– گردش کار اقتصادی همیشه باید به مازاد منجر شود که به صورت سرمایه برای توسعهی بعدی به کار آید، اگر این تراکم مازاد، از درون اقتصاد بیرون نیاید، ناگزیریم که به منابع دیگر مثل وام خارجی روی بیاوریم.
– همگان مخصوصاً اقتصاددانان بر این باورند که سالمترین راه رشد و توسعهی اقتصادی بایستی از درون گردش سرمایه صورت گیرد.
– انباشت سرمایهی معنوی از سرمایهی مالی مهمتر است، در سرزمین ما در سرمایهگذاریهای دولتی گرچه مازادی از درون اقتصاد، تراکم نیافت، ولی به برکت درآمد نفت این کمبود مستور ماند.
– اگر سرمایهی معنوی همراه این نعمت خداداد میبود این درآمد کافی بود که صحرای کویر را هم به گلستان تبدیل کند.
– سرمایهی مالی از مازاد عملکردها، اگر چیزی انباشته نکند، سرمایهی انسانی و فنی هم فاقد بهرهوری خواهد شد و به خارج خواهد رفت.
– ما هم سرمایهی انسانی داریم و هم از دانش فنی برخورداریم، اما چرا کار ما پیشرفت ندارد و از زمان مشروطه تاکنون دائماً راههای رفته را دوباره و چند باره میرویم و پیوسته دور خود میگردیم؟ دلیلش این است که ما به انباشت و جمعبندی و بهرهگیری از تجارب گذشتهی خودمان یا تجارب ملتهای دیگر، اعتقاد نداشتهایم.
– امور اقتصادی بزرگترین دغدغهی دولت است و توجه کامل به بهبود معیشت و زندگی روزمرهی جامعه، راهگشای ترقی و توسعهی آینده و ایجاد شغل مفید و مولد و ساختار اقتصادی مناسب است و موجب تقویت حکومت در جبههی سیاست و فرهنگ خواهد بود.
– بوروکراسی دو بعد دارد یکی بعد ساختاری و دیگری بعد کاربردی و عملی … در صورتی که بعد ساختاری دولت اصلاح و منطبق بر موازین علمی مدیریت و عقلانیت و بر مبنای هزینه ـ فایده نشود، اصلاح امور با تشویق و تنبیه حتی تعویض افراد و مقامات ره به جایی نمیبرد.
– اقتصاد ایران شدیداً مصرفی است و راهبرد دولت بایستی واژگونکردن این روش باشد تا استقلال، اقتدار ملی و عدالت اجتماعی تحقق یابد.
– در مورد تبلیغات مخصوصاً موضوع تهاجم فرهنگی، باید توجه داشت که سنگینی بار تبلیغات در شرایط فعلی بسیار بالا میباشد و تبلیغاتی که مبتنی بر ظواهر، شعارها و کسب هویت و امتیاز برای خود با نفی هویت دیگران، افترا- هتک حیثیت و شخصیت مردم، طرح غربزدگی و …. به صورت بسیار ساده و تکراری بیان میشود رکود جامعه را در پی دارد.
– آنچه دولت و مقامات و رسانهها میگویند کاملاً خلاف منظور، از دید جامعه تعبیر میشود و نوعی ضد تبلیغ به شمار میرود و ساختار ایمانی، اخلاقی و پایبندی مردم را سست میکند.
– وقتی زیربنای اخلاقی و ایمانی جامعه تخریب شود کینه و لجاجت جانشین آن میشود.
– در شرایط فعلی فعالیتهای تولیدی دولت به تشکیل مازاد اقتصادی «سود خالص» و انباشت سرمایه برای توسعهی بعدی منتهی نشده و بازگشت سرمایه پیوسته از محل درآمد نفت یا وام بوده است …
– نگاهی به فصل منابع درآمدی دولت در بودجههای سالیانه مبین این فاجعه میباشد، پس چارهای نمیماند به جز اینکه توسعهی صنعت در میان مردم و جامعه، ایجاد ارزش افزوده هر چه بیشتر ازطریق سرمایهگذاری خصوصی و مردمی، صورت گیرد تا توسعهی اقتصادی کشور بر مبنای توسعهی صنعت خصوصی ـ مردمی استوار شود.
– هزینهی تولید در سطح جامعه به نحو چشمگیر و تعیینکنندهای بالا رفته است و رقابت در بازار را از دست دادهایم، آنان که در سیاست توسعهی صادرات توفیق داشتهاند همان کشورهایی هستند که مرحلهی جایگزینی واردات و تکوین ساختار صنعتی در جامعه را با موفقیت طی کرده و سپس به بازار جهانی وارد شدهاند.
– توجه به گرفتاریها و عقبماندگیها، جامعهی ما را بعد از بیش از یک قرن، هنوز اندر خم کوچهی امنیت، آرامش و ترقی نگه داشته است.
– این وضع ما را وادار میکند که یک لحظه به علت ریشهای این ناکامیها بیندیشیم تا دائماً دور خود نگردیم و گذشتهها را تجربهی مکرر ننماییم.
– اگر به تاریخ چند قرن اخیر بنگریم به روشنی مشخص میشود که در جنگهای صلیبی ـ غرب به عقب ماندگی خود و پیشرفت مادی و معنوی مسلمانان آگاه شد، و با همین تجربه وارد کارزار شده و به این جا رسید و ما مسلمانان به چیزی که اعتنا نداشتیم همان تجربه بود و این هستیم که میبینید.
– ایجاد امنیت شغلی، تحصیلی و رفع تبعضیات مختلف، اصلاح بنیادی در گزینشها و … مردم را از اضطراب رها میکند.
– اگر مردم در عمل بهبود امور و تنشزدایی و رفع تبعیضات و امتیازات گروهی و تشنجآفرینیها را مشاهده کنند به خلاقیت و ابتکار روی میآورند.
– دقت و تمرکز روی اصلاح بینشها و عملکردها، همچنین چگونگی اخلاقیات و رفتار اجتماعی مسئولان، مقامات، ائمهی جمعه، و گویندگان سیاسی نقش مؤثری خواهد داشت.
– در برابر تبلیغات و دسایس مخالفان نگران نباشید، سکوت و گزارشهای متین و مستند از حقایق، پاسخهای آرام و خالی از احساسات و حتی اعتراف به اشتباهات و شکستن بازار شایعات این نقیصه را برطرف میکند.
– دولت باید حقایق امور را بدون پردهپوشی و قصد تبرئه در اختیار مردم بگذارد و صدق و صمیمیت خود را بروز دهد تا جامعه متقابلاً عکسالعمل مناسب از خود نشان داده و یگانگی بین حکومتکنندگان و حکومت شدگان که یک امر دو طرفه است و از ضروریتهای حکمت سیاسی و اجتماعی … به وجود آید.
– صدا و سیما به صورت دژی برای تبلیغات انحصاری، گروهی، عوامانه و …. تبدیل شده و بودجهی سنگین این نهاد که از منابع عمومی و آگهیهای تجاری تأمین میشود، بدون حسابرسی مانده که خود عامل بسیاری از فسادها میباشد.
– این نهاد با این شیوهی ساختاری به خصوص در امور سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، مذهبی و … یک نهاد ضد تبلیغ و دارای اثر منفی است.
– اصلاح بنیادی صدا و سیما از مهمترین وظایف است چون این نهاد تأثیری مستقیم بر روحیات مردم و تخریب یا بهبود رابطهی مردم با حاکمیت را دارد.
– در زمینهی آزادی و سلوک سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … مردم، به خوبی آگاه و صاحبنظرند و جامعهی مدنی مولود خود جامعه میباشد.
– دولت توان آن را ندارد که به تشکیل و تکوین جامعهی مدنی به صورت مستقیم بپردازد و از وظایف او نیست.
– گروهبندیهای درونی جامعه خود باید به آن درجه از رشد و تعالی برسند که فضای امن، آرام و خالی از تنش ایجاد شود.
– وجود و واقعیتهای مخالفین درون ملت باید تحمل شود و در اندیشهی حذف دیگری نباشیم.
– دولت برای اثبات حضور خود در سراسر جهان انرژی و هزینهی بسیار صرف نموده و با تشکیل انواع کنفرانسها و گردهمآییها با هزینههای زیاد و فعالیتهای دیپلماتیک، اقتصادی و سیاسی در منطقه نتوانسته است محصولی محسوس به دست دهد.
– سیاست خارجی و دیپلماسی ما بایستی مورد بازنگری جدی و بنیادی قرار گیرد.
– بینش ولایت و اعتقاد به جایگاه تعبد و تقلید برای انسان با زور و خشونت با رویکرد موافق مواجه نخواهد شد و ماهیت معنویتگرایی مخدوش میشود و نتیجهی همهی تلاشها و تبلیغات فاقد برکت و بازتاب مثبت خواهد بود و در میان کشورهای منطقه منزوی میمانیم.
– اگر موفق شویم الگوی انسانی و اجتماعی حقیقی توحیدی را در داخل پیاده کنیم و پیامهای معنوی را با هنرمندی مطرح سازیم با اقبال روشنفکران و اندیشمندان کشورهای دیگر مواجه میشویم.
– کاهش سطح مصرف در جامعه ساده نیست و به مراحل و تدابیر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مفصل و پیچیده آن هم غیرمستقیم نیاز دارد و با توصیه و نصیحت فراهم شدنی نیست.
– کاهش سطح مصرف دولتی در این میان بسیار ساده و ممکنتر است، اولین اقدام دولت باید کاهش هزینههای جاری، ریخت و پاشها، بذل و بخششها و حقوقهای گزاف سطوح بالا و کاهش مستخدمین دولت باشد.
– ما ناگزیریم برای حراست از استقلال ملی و مقاومت در برابر عوامل نافی آن، هر چه سریعتر به یک ساختار مقاومتی در اقتصادمان دست بیابیم و هنوز فاقد ساختار اجتماعی ـ اقتصادی و حتی فرهنگی ـ سیاسی و صنعتی میباشیم.
– دولت موتور حرکت توسعهی اقتصادی و اجتماعی، از سوئی ضامن عدالت اجتماعی از طریق کنترل قیمتها، نظارت بر حسن و صحت جریان امور، برنامهریز، سیاستگذار، جهتدهندهی روندهای اقتصادی و … میباشد.
– اخلاق مردم بیشتر متمایل به کالاهای خارجی شده و به نوبهی خود استعداد رشد صنایع کشور را در تنگنا قرار میدهد.
– این موتور محرک، ناظر و سیاستگذار و … اگر فاسد، ناکارآمد و فاقد بهرهوری باشد … به جای عرضهی خدمات دولتی و محور توسعه و پایگاه انباشت سرمایهی ملی اعم از مادی و معنوی … به عاملی برای اتلاف منابع و ضد پیشرفت بدل خواهد شد. و بسیاری نکات دیگر … روانش شاد و راهش پر رهرو